حس یک شاعر

من که شاعر نیستم  

اما احساس عجیبی به اندیشه شاعر دارم 

در پس هر واژه از دفتر شعر 

نیک می خوانم سرود مستی شاعر 

در آن هنگامه ای کز یک قلم 

زبان عاقل و عاشق 

و احساس دلی تنها 

جاری در عبور سطر نامحدود می سازد 

غریبانه 

به کنج آشناییها 

لب چشم کویر صورت معنا ترگونه می سازم 

در آن دم 

کز کاغذی بی جان 

همان شاعر 

شعور عقل را بر قامت طومار بی احساس 

مصور می نمایاند 

من که شاعر نیستم  

اما احساس عجیبی به اندیشه شاعر دارم.

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 17:07 http://LeadAdvertisers1.Blogfa.Com

روش نوین کسب درآمد:
http://LeadAdvertisers1.Blogfa.Com

رضوان سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:02

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد