شبی در هیاهوی نامنظم یک جامعه، در وسعت محدود مربع یک مکان و در سرزمینی به انگار غریبی مردی خاطره می سازد.
مرد نشسته بر گذرگاه هر لحظه عابران، پاهای موازی را بسته است با گره دستها و ایست چانه، چنان که بیش از این امتداد نیابند.
اندیشه بر اندیشه می ساید تا امیدی جرقه زند اما آرزو چنان فرسوده که اندیشه بی مایه فتیر است.
مرد در نخ سفسطه، بهانه ها را به رشته می کشد، لیک عدالت فلسفی بر گردن خود جز مروارید حکمت نمی آویزد.
چشمه عمر بود که می رفت تا خشک شود ناگاه بغض، رعدی زد و آسمان چشم مرد باریدن گرفت آنگاه صدایی در پهنه شب مردانه تر از نوای تفکر مرد گفت:
آی بینوا مرد رویایی آی شب نشین کوی خاطرات لاابالی، نیز به یاد آور شیشه ای قامت ایستاده ات.
یاد آر تبسم بی تفکر بر اندام پولادین تجربه گوژپشت زمان را.
مرد رد صدا را گرفت و در آغوش پیر تجربه حل شد. دیگر نامی از او نبود دیگر یادی از او نیست.
سلام عزیزم خوبی ؟
مطالب جالبی مینویسی با حالا
مرسی که به وبلاگ من آمدی
منم مثلا این نامه دریافت کردم از دوستم ولی کاشکی نمی کردم
عزیزم اگه خواستی منو به اسم
عشقهای سوخته
لینک کن بهم خبر بده منم بکنم
منتظرتم بازم هم سر بزن
راستی اگه عشق شکست خورده داری بگو کاملش کنم بزارم رو وبلاگم اگه دوست داری
منم چندباری نارو خوردم
سلام
من لینکت کردم
اگه زحمتی نیست اینجوری لینکم کن
عشقـــــهای سوخــته
مرسی گلم
چرا تو؟ ولش کردی ؟ اگه دوستداشتی جواب بده
سلام الهام جان
ممنونم از حضورت
نوشته های قشنگی داری
خوشحال میشم تبادل لینک کنیم.
منو با عنوان رها لینک کن
موفق باشی
ممنونم که به وبلگ من سر زدی مرسیییییییی
سلام الهام جون خوبی عزیزم ؟
باشه خوشحال میشم بیشتر باهات آشنا بشم
mesy_941@yahoo.com
9893164@gmail.com
ایمیل و جیمل منه هر کدوم دوست داری بگو باهم به چتیم البته من ظهرا ساعت 2 به بعد هستم صبح سر کارم بهم خبر بده منتظرم
موفق باشی بای گلم تا بعد
سلام عزیزم
ممنون که سر زدی
من هم شمارو لینککردم
راستی تو وبلاگ این جا قسمت نظرات یه مدل خاصی؟؟؟؟
سلام الهام جان بروزم و منتظر حظور تو دوست عزیز
سلام کجای گلم سری نمیزنی خوشحال میشم بیای قرار شد از داستان های زندگیت واسم بگی
منتظرتم